رندامروز

قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند ماکه رندیم وگدادیرمغان مارابس

رندامروز

قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند ماکه رندیم وگدادیرمغان مارابس

یا ضامن هو

اقا جونم امروز تولد شما بود همیشه این روز ها حال عجیبی ذارم هم خوب هم بد

بین ادمهایی که دوروبرم دیدم جز انگشت شمارهایی هستم که هنوز بهم اجازه ندادی به دیدنت بیام

می فهمم که لیاقت نداشتن وبد بودن یعنی چی ولی همین من بد هم دل داره یه دلی دارم که شاید خیلی صاف نباشه اما هنوز توش محبتی دیده می شه هر چند که قابل ندونستی

توی دنیا خوشبخت ترین موجود اون اهویی بود که تونست در پناه لطف شما اروم بگیره

خوش به

حالش

امشب پنجشنبه است خواهش می کنم به حرفهام گوش کنید

من هنوز اینجام هنوز نفس می کشم هنوز دلم هوای شما رو داره هنوزم

تنها پناهم شمایی

یعنی هیچ وقت من رو دیدین ؟

 

just one

hello my god

I want you in the name of all the generisity showed to me ,to the highest grade you  ve brought me ,to the deepest emotions you put in my heart ,to the saddest to the happiest moments of my life,to the honor I try to keep ,to the friendships I want to make ,to the memoris I  cried for,to the sky Ilooked twoard to find you,to the hiding way you covered my  faults ,to the nice thoughts Iwant to spread,to the brilliant minds I want to grow

help me to change myself help me to fight against destructive thoughts

would you please

you yourself gave me a haert as your place so dont leave it alone

I can t face my fears alone so do nt let me become lonely

I HAVE JUST ONE THE ONE IS YOU

شب تولد من نه اسمان خنده زد

نه ابرها پیش به سوی قطب بهترین ،

فلش شدند

پرنده ها ترانه خوش امدی نخواندند

پیش به سوی نفرین نسیان جهان پر شتاب بود

فقط صدای مهربان اب بود

تبسمی به لب به گوش من زمزمه کرد:

به احترام چشم تو فرود بر زمین کنم

قسم به مهر افتاب همرهی باجبین کنم

چه ساده دل نخواندم ان زمان که اب وافتاب

دست به دست عهد کنند

هیچ به جز فسانه حاصل نشود 

 

ریز می بینمت

چه خوشی های من قله اورست بشه یاغمهام دره گرگها فرقی نمی کنه بازم صبح شب می شه وشب صبح

چه همه مردم ازمن قهرماناسطوره ای بسازن چه با حرفهاشون یه بت مشرک بازهم فرقی نمی کنه من نه با بدی دنیا وادم  هاش بد میشم نه باخوبی دنیا وادمهاش خوب می شم

من همینم که هستم فقط باید مقابل هر نقشی که روزگاربرام بازی می کنه انعطاف داشته باشم   

اصلا حالا که دنیا ناز من نمی کشه وبه خاطر وا نمی سته یا پیشکشی برام نمیاره

منم بی خیالش می شم

فقط ازروت رد می شم چون برای رسیدن مجبورم ازت رد شم

خواستم بگم فکر نکنی خاطر خواتم

یا ارحم الراحمین

خدایا امشب شب میعاد تو همه عاشقات

منم می خوام گوشه های مجلست حرفهای دلم رو بزنم می خوام برا یه بار هم که شده غفلت هام رو کنار بذارم

خدای من کوله بار گناهم اندازه تمام کوههای دنیا سنگین وکوله بار خوبیهام اندازه پر پرنده عاشق سبک

خدای من کمک م کن با همه ضعفهام و کوچیکی هام کوله ای از محبت تو بردارم

خدای من انقدر بی چیزم در مقابل عظمتت که فقط لطف تو می تونه کمکم کنه

فقط خودت می تونی دستم رو بگیری

خدای من کمکم کن بتونم کارهم درراه تو برای توومفیدبرای بندگان تو باشه

خدای من اینجا انقدر شلوغی و در گیری هست ان قدر خستگی وبیچارگی هست  که فقط یاد تو می تونه گشایشی به سوی روشنی باشد

خدای من کمکم می کنی مگه نه

اگه می خواستی رهام کنی که اصلا به وجودم نمی اوردی مگه نه

وقتی هستم یعنی پناهت من رو فرا گرفته

یعنی تو وههاب وبخشنده هستی

یا ارحم الراحمین یا ارحم الراحمین یاارحم الراحمین...

 

باید امشب بروم

دورهااوایی است که مرا می خواند...

نی نی سه ساله امشب بستنی ادمکی می خواست خریدیم براش ولی میکی موزی بود

تمام مدت داشت جیغ می زد

می بینی بچه هارو نمیشه گول زد فرق بستنی ادمکی ومیکی  موزی رو خوب می فهمن اگه ادمکی بخوان نمی شه با میکی موز گولشون زد

پس ما ادم بزرگها چرا خودمون گول می زنیم هممون حس می کنیم یه چیزی می خواهیم ولی خودمون روبه میکی موز راضی می کنیم

خوب واسه همین هرچی بیشتر بدست می اریم تشنه تر می شیم چون از خواسته واقعی مون هنوز دوریم

اره مقصد اصلی ما همون خایی  که روحمون ازش جدا شد

یعنی می تونیم بهش برسیم؟

چشمان مهربان

thursday ,the alarm for passing days.who believes it s 3months by now

3months off although I doubt ‌if I was on even before

The clouds seem talking to me informing clear sky won t be noticed till the clouds appear.

Are they right?

...someone should answer who has seen the clear sky.

what a nice surprize

I saw someone begging for

 kind eyes

no answer but another surprize

she faced

 closed eyes

  

 

یه بابا

هممون اینجا مسافریم مگه نه

امشب یه بابایی تو بیمارستان

یه بابایی که سکته مغزی کرده بابای مذکور پنج شش سال گذشته خیلی از دست پسر بزرگش غصه خورده فکر کردی چی؟

پسره معتاد قاچاقچی دزد .....؟

نه فقط تصور بکنید که یه خونواده مسلمان باشن روزه گیر فکر مال حلال و نماز سر وقت و

پسرشون تبلیغ یه دین دیگه رو بکنه

خیلی دردناکه نه ؟

واقعاکسی پیدا می شه با عقل زمینی حکمت همچین امتحانی رو بفهمه؟

مامان قصه ما هر چی دعا وسفره بود وزیارت رو امتحان کرده شاید بچه به راه راست هدایت بشه

گذشته ازهمه اینها مهم نیست که بچه ها چه کاری بکنن مهم ازردن دل پدر ومادر که خیلی وحشتناک

ازدین و این حرفها که بگذریم همه انسانها می تونن زشتی ازار دادن دیگران مخصوصا پدر ومادر رو بفهمن 

کافی انسان باشیم

می ترسم وطالب بخششم

می ترسم از روزی که دل پدرمادرم رو به درد بیارم

ادم که عصبی میشه یه حرف هاوکارهیی می کنه که تا اخر بودنش شرمندش می مونه

نکنه منم یه روزی دل مامان بابام رو شکسته باشم

گرچه اگرم ازم ناراحت شده باشن می ذارن به حساب جوونی ونادونی

 خدایا کمکمون کن دل هیچ بنده ای رو به درد نیاریم